به گزارش باشگاه دیجیتال ایبِنا، بانکداری باز (Open Banking)یکی از گرایشهای جدید بانکداری در جهان است که توجه بسیاری از بانکهای بزرگ را به خود جلب کرده و در برخی از بانکهای دنیا پیاده شده و رو به گسترش است. براساس بررسی کارشناسان، این سرویس تا پایان سال ۲۰۱۹ توسط نیمی از بانکهای بزرگ دنیا ارائه خواهد شد که نشان از اهمیت آن دارد. بانکداری باز میتواند پاسخگوی نیازهای معقول و کارشناسانه بازار و مشتریان در کوتاهترین زمان با کمترین هزینه از طریق مشارکت بانک و سایر ذینفعان برای ارتقای خدمات بانکی در گسترهای از نوآوری باز باشد.
در ایران نیز به گفته فعالان این حوزه و کارشناسان، بانکداری باز همگام با دنیا درحال حرکت است و اگر از دنیا و استانداردهای جهانی جلوتر نباشد، عقب ماندگی هم ندارد.
باشگاه دیجیتال ایبِنا با توجه به اهمیت این موضوع در میزگردی با عنوان « بانکداری باز؛ فرصتها و چالشها» با حضور فرهاد فائز، معاون بازاریابی و فروش شرکت خدمات انفورماتیک - فرهاد اینالوئی، معاون فناوری اطلاعات بانک ایران زمین - نیما نامداری، معاون طرح و برنامه شرکت تجارت الکترونیکی ارتباط فردا و صادق فرامرزی، مدیرعامل شرکت فرابوم به مدیریت ولی اله فاطمی، کارشناس ارشد حوزه پرداخت در دو بخش کلیات و جزییات برگزار کرد که مشروح بخش اول آن با موضوعیت کلیات را در ادامه میخوانید:
ولی الله فاطمی، بنیانگذار توسن و کارشناس ارشد حوزه پرداخت: اعتقاد دارم زمانی بانکداری باز میتواند منجر به تغییر مدل کسب و کار باشد که در بقیه رفتارهای بانک موثر باشد؛ در واقع بانک نباید صرفا اقدام به ارائه یک API خدمت کند بلکه باید این زیرساخت در ترازنامه بانک و مدل منابع و مصارف نیز تاثیر گذار باشد.
دلیل حرکت به سوی بانکداری باز این است که بانکها به دنبال قرار گرفتن در محور کسب و کارها و جمع آوری آنها در کنار خود هستند چرا که این قابلیت در بانکداری سنتی وجود ندارد و شعبه آخرین نقطه تماس بانک با کسب و کارها به شمار میرود این در حالی است که ارتباط از طریق نظام الکترونیک با استفاده از بانکداری باز امکان حضور کسب و کارها در داخل بانک فراهم میشود و قابلیت تبادل اطلاعات به معنای دریافت اطلاعات کسب و کارها در عین سرویس دهی وجود دارد که همین مسئله نشان میدهد بانکداری باز نظامی دو سویه است.
بانکداری باز در سطح استراتژی و به عنوان مدل کسب و کار جدید تعریف میشود و یک روش بانکداری به شمار نمیرود؛ بانکداری باز به دنبال تغییر روش درآمدزایی سیستم بانکی است اما یکی از سوالات مهم این است که ابتدا بپذیریم باید تحولی در نظام بانکی ایجاد شود و علاوه بر ارائه خدمات به کسب و کارها از آنها اطلاعات مورد نیاز را کسب کنیم.
با روند فعلی نظام بانکداری الکترونیک که مبتنی بر کارتهای بانکی نقد و رمز آنلاین بدون چیپ هوشمند، به شدت مشکل دارم و معتقدم که راهکارهایی که مطرح میشود از جمله رمز یکبار مصرف برای رفع چالشها و مشکلات فعلی مسیر اشتباه طی شده است؛ در ایران خدمات بانکی از جمله عملیات کارت به کارت صرفا در سطح ابزار بررسی میشود که در هیچ کجای دنیا وجود ندارد این در حالی است که روند جهانی به این شکل است که در بحث فرهنگ پایش انجام میدهند و در عین حال تمامی الزامات ابزار را بررسی میکنند تا به درستی پیاده سازی و اجرایی شود و صرفا ابزار به تنهایی کافی نیست.
بانکداری باز باید نظامی کاملا مستقل باشد و بانک مرکزی نباید در این بخش وارد شود؛ همچنین چگونگی پیاده سازی بانکداری باز به مدل بانک، نیازها و وابستگی ارتباط دارد و حاکمیت در این بخش نباید وارد شود اما سوالی که از اعضای میزگرد وجود دارد این است که چگونه مدل و تغییر روش درآمدزایی بانک انجام خواهد شد و این فناوری جدید تا چه میزان میتواند در ساختار درآمد و ترازنامهای بانک تاثیر داشته باشد؟
فرهاد اینالوئی، معاون فناوری اطلاعات بانک ایران زمین: الزام حرکت بانکها به سوی بانکداری باز به دلیل مسئله پیدایش و حضور کسب و کارهای دیجیتال به صورت مرسوم در جامعه است که باعث شده تا بانکها برای تغییر مدل تحت فشار قرار بگیرند و این نیاز وجود داشته باشد؛ در حقیقت مشتریان درخواست تغییرات در خدمات دارند و بانکها به دنبال تغییر نیستند که باعث شده تا بانکداری باز بانک محور نباشد و عمدتا مشتری محور و با توجه کسب و کارهای دیجیتال باشد.
امروزه مدل دیتایی که از مشتری حاصل میشود از جنس تراکنش نیست و باید سلایق و رفتار مشتری به یک ارزش تبدیل شود بر همین اساس موضوع مهم کلان دادهها مطرح میشود که باید به آن توجه ویژه داشت؛ از سویی دیگر در سیستم بانکداری باز باید در لحظه به مشتریان پاسخ داده شود که بانک در همین راستا مجبور است تا سرویس بانکداری را با استفاده از تجزیه و تحلیل تراکنشها و سلایق و رفتار بانکداری باز یا همان بانکداری دیجیتال به طور شخصی سازی شده ارائه کند.
مسئله اومنی چنل در بانکداری باز مطرح میشود و زمانی که مشتری محور اصلی باشد Omni-Channel مفهوم پیدا میکند؛ شخصی کردن سرویس برای مشتریان و ارائه کمپین های مختلف در تمامی کانال ها از مزایای داشتن اومنی چنل می باشد. اعتقاد دارم بر خلاف تاکیدات مطرح شده در حوزه بانکداری باز که ارائه API اهمیت ندارد، ارائه دسترسی و API حائز اهمیت است چرا که تنوع خدمات را به دنبال خواهد داشت اما نباید صرفا بانکداری باز به این موضوع محدود شود.
یکی از اشتباهات خطرناک در بانکها تولید محصولات به دلیل احساس نیاز بانک یا به هر دلیلی است که در عین حال مشتری به آن نیازی ندارد و باعث میشود هزینههای گزاف برای تولید محصول صرفه اقتصادی نداشته باشد و بانک با چالش مواجه شود؛ در مدل درست، محصول باید به دلیل نیازی که از سوی مشتری وجود دارد و تقاضای مشتریان از بانک ایجاد شود همین مسئله باعث میشود تا هزینه تولید محصول از سمت بانک برداشته شود و بانک API را در اختیار کسب و کار فین تکی قرار میدهد تا محصول از سوی کسب و کار ایجاد شود و در عین حال بانک علاوه بر قرار گرفتن در بخش امن مالی و اعتباری توانسته تا درآمدی کسب کرده باشد و بخشی از آن را با کسب و کار فین تکی ارائه دهنده تقسیم کند که برای بانک مفید است.
فرهاد فائز، معاون بازاریابی و فروش شرکت خدمات انفورماتیک: در دنیا دو رویکرد و دو نوع محرک برای بانکداری باز دیده میشود. به عنوان نمونه از رویکرد اول، در اتحادیه اروپا، بانک مرکزی تاکید دارد که بر اساس استاندارد PSD۲ باید بانکها دسترسیهای باز برای نهادهای ثالث ایجاد کنند. در برخی دیگر از کشورها، رگولاتور موضع گیری خاصی نکرده و بازار، محرک بانکها شده تا در حوزه بانکداری باز و ارائه دسترسی، اقدام کنند. در کشور ما به نظر می رسد عمدتاً نوع دوم حرکت رخ داده و بازار باعث شده تا بانکها با همکاری شرکتهای فین تکی، اقداماتی را انجام دهند.
در ایران بانکداری باز دوران شکل گیری اولیه خود را طی میکند؛ این در حالی است که بانک مرکزی تا به امروز دستورالعمل جامعی در حوزه بانکداری باز نداشته است. از سویی، با توجه به این که صنعت بانکداری در کشور ما مبتنی بر رگولاتور محسوب میشود و با نظامهای بانکداری بین المللی تفاوتهائی دارد، نیاز است تا قوانین لازم در این حوزه به صورت بومی تدوین و ابلاغ شوند.
مهمترین مساله بانکداری باز در ایران از منظر کسب و کاری، بحث کارمزد خواهد بود چرا که در نظام بانکی کشور برای شهروندانی که قصد استفاده از خدمات در این بخش را دارند، پرداخت کارمزد خیلی جا نیافتاده است و احتمالاً با چالشهای زیادی در این بخش مواجه خواهیم شد. بههر حال، انتظار این است که بحث API Banking و بانکداری باز، در درآمد زائی نظام بانکی تاثیر داشته باشد. اما با توجه به فقدان نظام کارمزدی منطقی، احتمال تحقق آن ضعیف است و بیم آن می رود که مشکلات فعلی در حوزه نظام کارمزدی به معنی عام، به مبحث بانکداری باز، هم تسری پیدا کند.
صادق فرامرزی، مدیرعامل فرابوم: در بانکداری باز چهار ذینفع عمده وجود دارد که عبارتند از مشتریان، توسعه دهندگان ابزارها، بانکها و شرکای تجاری که به بیزینس ها معروفند. این اجزا هستند که بانکداری باز و مدل کسب و کاری آن را تشکیل میدهند؛ بانکداری باز با مفهوم بانکداری الکترونیک متفاوت است و باید ابتدا این دو مسئله به درستی تعریف و تشخیص داده شود تا بانکها در ارائه خدمت با چالش مواجه نشوند.
در بانکداری باز بحث امنیت و مدل کسب و کار از اهمیت بالایی برخوردار است؛ در ایران دیوار حوزه پرداخت و کارت به صورت کج بالارفته و حالا با وجود تعداد بسیار زیاد دبیت کارتها در شبکه بانکی صحبت کردن از بانکداری باز بسیار سخت و با ریسک بالا همراه است.
اعتقاد دارم در حوزه پرداخت آنطور که دوستان میگویند، وابستگی تا به امروز به شدت به رگولاتور بوده و در واقع به نحوی رگولاتور زده است که همین موضوع باعث شده تا کسب و کارهای پرداخت منتظر تصمیم رگولاتور برای ارائه خدمات باشند که البته رگولاتور نیز امیدوار بوده تا جهت گیری خدمات و سرویسها به این صورت نبوده و شرکتها سرویس را ارائه میکردند و زیرساختها را در یک چارچوب بزرگ اما مشخص ایجاد میکردند تا بعدا رگولاتور به موضوع ورود پیدا کند و بتواند قانون گذاری را انجام دهد که در ذات اصلی نوآوری نیز در دنیا به این صورت است که همواره قانون گذار یک قدم عقب تر از فناوری است.
نیما نامداری، معاون توسعه و نوآوری شرکت ارتباط فردا: بانکداری باز در دنیا بعد از بحران مالی ۲۰۰۷ در ایالات متحده آمریکا رایج شد و اساسا با توجه به مشکل بانکها به خصوص بانکهای بزرگ در انجام تعهدات به مشتریان شکل گرفت؛ آمارها حاکی از آن بود که بانکهای بزرگ در حال کاهش شعبه و هزینهها بودند تا هزینهها را مدیریت کنند و از سویی دیگر بانکهای متوسط با توجه به خطر ورشکستگی در حال ادغام بودند در نتیجه در مناطق با ثروت و امکانات کمتر روند بانک زدایی (Debanking) آغاز شد همزمان نشانههای جدی از کاهش اعتماد مردم به بانکها دیده میشد در حالی که همزمان اعتماد شهروندان به شرکتهای فناوری مثل گوگل و آمازون و فیس بوک در حال افزایش بود.
مجموعه این روندها باعث شد این ایده مطرح شود چرا خدمات بانکی در دل سرویسهای شرکتهای دیگر که هم حضور جغرافیایی گستردهتری داشتند و هم اعتماد به آنها بیشتر بود ارائه نشود؟ بانکداری باز از اینجا بود که رایج شد یعنی بانکها احساس کردند که میتوانند سرویسهای جدیدی را با هزینه پایین و بدون استفاده از شعبه و در دل کسبوکارهای دیگر به مشتریان ارائه کنند و به همین دلیل بانکها به سمت بانکداری باز و ارائه API حرکت کردند. پس میبینید که بانکداری باز ابتدا از سمت بانکداری دیجیتال آغاز نشد بلکه یک تغییر مدل کسبوکار به دلیل اقتضائات بازار بود که فناوری اطلاعات برای آن راهکار داشت.
معتقدم کار با فینتکها و دادن API در بانکداری باز مهم هستند اما همه چیز نیستند یعنی بانکداری باز به دادن API به فینتکها منجر میشود اما این بخش کوچکی از کارکردهای بانکداری باز است اما در ایران بانکداری باز صرفا به همکاری با فینتک ها تقلیل پیدا کردهاست و هم مانع رشد آن شده است.
بانکداری باز در ایران به درستی درک نشد و به اشتباه به عنوان بخش فرعی در بانکداری دیجیتال تعریف شده این در حالی است که بانکداری باز بیشتر کمک کننده به بانکداری شرکتی است چون هم کمک میکند مشتریان حقوقی جذب بانک شوند و هم از طریق افزایش رابطه سیستماتیک بین بانک و مشتریان حقوقی راه را برای ارائه سرویس های B۲B۲C به مشتریان نهایی کسبوکارها هم باز میکند یعنی به گسترش بازار بانک از طریق پیوند و اشتراکاتی که با کسب و کارها ایجاد میکند هم کمک میکند.
موضوع رفتار رگولاتور در بانکداری باز قطعا اهمیت دارد اما اگر بخواهیم واقعبینانه نگاه کنیم بانکها در ایران وضعیتی بحرانی دارند و طبیعی است که اولویت بانک مرکزی مشکلات و چالشهایی نظیر مسائل ارزی و تنگنای مالی بانک ها باشد که اساس صنعت بانکداری را دچار مشکل کرده در چنین شرایطی شخصا انتظار ندارم بانک مرکزی توان محدودش را صرف نظارت و ضابطه گذاری در بانکداری باز کند؛ در عین حال با توجه به ماهیت تکنولوژیک بانکداری باز و پیچیدگیهای فنی آن وضع ضابطه و قانون برای آن هم کار سختی است و نهاد ناظر نیاز به کسب دانش از بیرون دارد که این روزها کار سادهای نیست. خلاصه اینکه به نظر من رگولاتوری مانع عمدهای در رشد بانکداری باز حساب نمیشود.
به باور من بحث بانکداری باز بیش از آنکه به فناوری ربط داشته باشد به کسب و کار بانک مربوط است؛ یعنی اگر بخواهیم که بانکداری باز رونق پیدا کند و مسائل آن به خوبی دیده شود، باید بتوانیم تاثیر بانکداری باز را در کسب و کار بانک مشخص و ملموس کنیم و به مدیران ارشد بانکها نشان بدهیم که بانکداری باز چه تغییری در شیوه اداره بانکها و تجهیز منابع ایفا میکند.
در حوزه کارمزد، گمان نمیکنم مساله خیلی دشوار باشد حداقل تجربه ما در فینوتک نشان میدهد میشود کارمزد گرفت و مشتری هم مخالفتی ندارد اما یک نکته مهم در حوزه کارمزد وجود دارد، اساسا بانکداری ایرانی برای درآمد کارمزدی شکل نگرفته و در بانکها همه به دنبال جذب منابع هستند و هنگامی که بیش از ۹۰ درصد منابع بانکها را کمتر از یک درصد مشتریان تامین میکنند طبیعی است که در بانک کسی دنبال کارمزد سرویس نیست. اینکه چرا اینطور است بحث مفصل جداگانهای میخواهد اما به هر حال کارمزد در بانکها نه مانع است نه مزیت، به همین دلیل تاکید میکنم بانکداری باز باید تاثیرش را در بانکداری شرکتی که جذب منابع هم به دنبال دارد اثبات کند.
فاطمی: محور بانکداری باز کسب و کارهای دیجیتال به شمار میرود و این خدمات با تقاضای مشتریان ایجاد میشود که مسائلی بسیار مهم است؛ همچنین در مدل کسب و کار آینده بانکها باید بپذیرند که در خدمات جدید ضرورت دارد تا با کسب و کارهای فین تکی مشارکت داشته باشند چرا که با این تعامل میتوانند درآمد کسب کنند و از سویی دیگر بانکها با توجه به سیالی فین تکها باید بتوانند تمامی ابزارها را به فین تکها منتقل نکنند چرا که این کسب و کارها میتوانند در حوزه پایداری و تضمین درآمدهای نظام بانکداری چالشهایی را ایجاد کنند.
در صورتی که بانک مرکزی به عنوان رگولاتور قصد پیاده سازی بانکداری باز را داشته باشد با در نظر گرفتن ریسک و مشکلات باید چه اقداماتی را انجام دهد که بانکداری باز به درجه مطلوب برسد؟
اینالوئی: در حال حاضر سیستم بانکداری الکترونیکی بر بستر خود به پایان رسیده و تمامی بانکها یک سری از خدمات یکسان و مشابه نسبت به یکدیگر را ارائه میدهند که باعث شده استفاده از خدمات بانکی در بانکهای مختلف برای مشتری تفاوتی نداشته باشد؛ اعتقاد دارم مشکل اصلی بانکها در حوزه نوآوری است و کارمزد مشکل اساسی سیستم بانکی نیست.
نوآوری باز میتواند بزرگترین اولویت بانک را حل کند چرا که بانکها هم اکنون دیگر توان نوآوری ندارند و بانکداری باز پلتفرمی برای هدایت نوآوری از خارج بانک به داخل بانک است تا علاوه بر ارائه خدمات جدید و اختصاصی به مشتریان، مشکل کارمزد با خدمات نوآورانه بدون دخالت رگولاتور رفع شود که نکته کلیدی و مهمی به شمار میرود.
یکی از موضوعاتی که مطرح میشود، جایگزینی فین تک با بانک است اما اصلا نباید از این موضوع ترسید؛ در واقع فین تک به هیچ عنوان نمیتواند نقش بانک را بازی کند و صرفا این کسب و کارها در مشارکت با بانک توان ارایه خدمات جدید را دارند.
بحث مدل درآمدی همکاری فینتکها با سیستم بانکی در سایه بانکداری باز نیز یکی از موضوعات مورد توجه است که باید به آن دقت داشت؛ هم اکنون سیستم کارمزد بانکها مشخص است و میتوان گفت که سیستم بانکی درآمدی قابل توجهی از کارمزد ندارد چرا که درآمد حاصل از اخذ کارمزد نسبت به سایر درآمدهای بانکها بسیار اندک به شمار میرود.
معتقدم مدل درآمدی همکاری فینتکها با بانکها باید با ارائه خدمت باشد و زمانی که فینتک خدمات جدیدی به بانک اضافه میکند و مشتریان جدید وارد بانک میشوند یا توسط مشتریان از خدمات مذکور استفاده میشود، میتوان از سود حاصل از خدمت، سهم درآمد فین تک را پرداخت کرد که این تقسیم برای بانک سودآور است. بانکها باید از این همکاریها استقبال کنند.
سرمایه گذاری بانک در فین تک در صورت بررسی و نیاز بانک نیز یکی از موضوعات حائر اهمیت است که در این خصوص معتقدم این مسئله هیچ مشکلی ندارد و در صورتی که به درستی انجام شود، برای بانک سودآور خواهد بود.
موضوع بانکداری باز با سیستم بانکداری خرد همخوانی بیشتری نسبت به بانکداری شرکتی دارد و میتوان از توان بانکداری باز و خدمات جدید کسب و کارهای فین تک برای مشتریان در بخش بانکداری خرد استفاده کرد چرا که از سویی شرکتها در بحث بانکداری شرکتی حاضر نیستند تا خدمات بانکداری را به فینتکها بسپارند و این موضوع برای بانکها سخت است.
فاطمی: چه پیشنهادی دارید که هم عامل کندی روند فعالیت نظام استارتاپی باشد و هم دغدغه های ریسک و امنیت را مدنظر داشته باشد؟
فائز: در کشور ما، بحث امنیت سامانه ها، از اهمیت بالائی برخوردار است. عملکرد سوء استفاده کنندگان نوظهور از سیستم های بانکی که مصداق آن برداشتهای غیر مجاز از حساب دارندگان کارت های بانکی است؛ باعث شده بانکها ریسک ناامنی سرویس ها را نپذیرند. از سوی دیگر، سهولت استفاده از بانکداری باز، برای فراگیر شدن آن اهمیت زیادی دارد. لذا بسیار مهم است که بحث امنیت به گونه ای مورد توجه قرار گیرد که تجربه راحتی استفاده و جذابیت خدمات را برای کاربر تحت الشعاع قرار ندهد و تعادل خوبی بین این موضوعات برقرار شود.
اتصال سامانه های موجود بانکداری باز به یکدیگر موضوع بسیار مهمی است و باید در این زمینه وحدت رویه وجود داشته باشد تا در آینده مشکلی برای بانکها، نهادهای ثالث و مشتری نهائی ایجاد نشود. در کشور ما در حالیکه مسایل پایه ای بانکداری باز در بانکها به بلوغ نرسیده است؛ به یک پله بالاتر، یعنی اتصال سیستمهای متمرکز بانکداری باز (هاب) نگاه میکنیم. به نظر می رسد مناسب باشد هماهنگیهای لازم در این موارد، توسط نهاد بالا دستی و در سایه هدایت و نظارت رگولاتور حل و فصل شود.
شرایط نظام بانکی در کشور ما به گونه ای است که رگولاتور در آن نقش زیادی دارد. به استناد سیاستهای قبلی بانک مرکزی در حوزه اعلام قوانین و الزامات، به نظر در زمینه بانکداری باز نیز شاهد ورود بانک مرکزی خواهیم بود. شاید در ابتدای امر به نظر برسد که این ورود، محدود کننده فعالیتهای بانکها و فین تکها باشد. ولی در بلند مدت منافع زیادی را به همراه خواهد داشت. نظام یکدست و استاندارد به همراه فعالیتهای هماهنگ بازیگران این عرصه، باعث خواهد شد استقرار و فراگیری بانکداری باز در شبکه بانکی کشور با سرعت بالایی صورت گیرد. مخصوصاً اگر نیم نگاهی هم به بحث اتصال سامانه های بانکداری باز به همدیگر داشته باشیم، بحث هماهنگی و حرکت استاندارد بیشتر هم معنی پیدا می کند. حضور نهادهای کمکی چابکتر در کنار بانک مرکزی برای تسریع این امور نیز قابل توصیه است.
در حوزه خدمات بانکی، نوآوری در ارائه سرویس های متعارف از امکان افتتاح حساب ها تا کانالهای دسترسی، تقریباً متوقف است و من هم مثل آقای اینالوئی معتقدم تفاوت چندانی بین شعب بانک ها مشاهده نمی شود. بعد از این، تمرکز نوآوری، عمدتاً بر روی قابلیت های دیجیتال متمرکز خواهد بود. در سیستم بانکداری باز قرار نیست همان خدمات شعبه را روی کانال جدید، به مردم ارائه شود بلکه نوع خدمات متفاوت خواهد بود. در حقیقت فین تکها و سایر نهادهای ثالث، در نقش همکار بانکها، با استفاده از خدمات استاندارد و پایه سیستم بانکی، نسبت به تولید خدمات متنوع ارزش افزوده اقدام میکنند.
همه بازیگران در اکوسیستم بانکداری باز، از بازی جدید منتفع خواهند شد. مشتری بانکی میتواند در سطحی بسیار وسیعتر از کانالهای موجود بانکی، خدمات مالی مورد نیاز خود را روی نرم افزارهای متعدد و متنوع در دسترس داشته باشد. فینتکها و سایر نهادهای ثالث میتوانند نرم افزارها و محصولات خود را با قابلیتهای بانکی یکپارچه سازی کرده، مشتری بیشتری را با تجربه بهتری جذب کنند. بانکها منابع درآمدی جدیدی پیدا میکنند و امکان جذب مشتریان جدید برایشان فراهم میشود و نهایتا فضای نوآوری در صنعت بانکی کشور پر رونق تر می شود.
اینالویی: با عملیاتی شدن بانکداری باز مفهوم شعب بانک تغییر میکند و شعبه بانک به محلی تبدیل میشود که چند دستگاه خدمات را به صورت الکترونیکی ارائه میکنند؛ اعتقاد دارم بانکداری باز در لایه بانکداری خرد در ایران نسبت به استفاده از بانکداری باز در بانکداری شرکتی موفق ترخواهد بود.
قانون گذار باید در حد قوانین و مقررات به حوزه بانکداری باز ورود داشته باشد و در صورتی که بیش از حد وارد مقوله بانکداری باز شود، وضعیت بدترخواهد شد و صرفا رگولاتور باید در حوزه قانون گذاری کلان فعالیت داشته باشد.
در بحث مجوز برای فعالیت فینتکها، بانک مرکزی باید قبول مسئولیت داشته باشد و به فینتکهای دارای استانداردهای لازم مجوز ارائه کند و شناسنامه کسب کنند همانطور که شرکتهای پرداخت الکترونیک خود را در بانک مرکزی ثبت میکنند.
با توجه به این که ممکن بود شرکت پرداخت الکترونیک یا فینتک نسبت به ذخیره سازی اطلاعات کارت اقدام نماید ما الزاماتی را در بانک در نظر گرفتیم که از جمله آنها باید به انجام عملیات تطابق شماره موبایل، اخذ شماره آدرس آی پی و تست نرم افزار از سوی بانک اشاره داشت چرا که بانک مرکزی در این بخش سلب مسئولیت کرده و تمامی مسئولیت را به عهده بانک گذاشته است.
با ارائه سرویس کارت به کارت به کسب و کارهای دیگر، سرویس گسترش پیدا کرده و در صورتی که از سرویس کارت به کارت بانک در ERP استفاده شده باشد، برای بانک بسیار مفید خواهد بود اما اگر در یک اپلیکیشن مانند موبایل بانک خود بانک عامل استفاده شده باشد، سودی برای بانک ندارد.
تغییر فرهنگ بسیار سخت است اما ضروری به شمار میرود؛ در نهایت بانکداری به سمت بانک بدون شعبه حرکت میکند و باید فرهنگ مدیران و مشتریان بانکی تغییر پیدا کند تا بانکداری باز محقق شود.
مدلهای حرکت بانکهای کوچک و بزرگ به سمت بانکداری باز با یکدیگر کاملا متفاوت است اما این در حالی است که تمامی بانکهای کشور در حال حرکت در یک مسیر هستند و بانکهای بزرگ در مسیر اشتباه قرار دارند که باعث میشود تا میلیاردها تومان هزینه برای پیاده سازی بانکداری باز به دلیل انتخاب مسیر اشتباه از بین برود.
نامداری: موضوع رفتار رگولاتور در بانکداری باز قطعا اهمیت دارد اما اگر بخواهیم واقعبینانه نگاه کنیم بانکها در ایران وضعیتی بحرانی دارند و طبیعی است که اولویت بانک مرکزی مشکلات و چالشهایی نظیر مسائل ارزی و تنگنای مالی بانک ها باشد که اساس صنعت بانکداری را دچار مشکل کرده در چنین شرایطی شخصا انتظار ندارم بانک مرکزی توان محدودش را صرف نظارت و ضابطه گذاری در بانکداری باز کند؛ در عین حال با توجه به ماهیت تکنولوژیک بانکداری باز و پیچیدگیهای فنی آن وضع ضابطه و قانون برای آن هم کار سختی است و نهاد ناظر نیاز به کسب دانش از بیرون دارد که این روزها کار سادهای نیست. خلاصه اینکه به نظر من رگولاتوری مانع عمدهای در رشد بانکداری باز حساب نمیشود.
به باور من بحث بانکداری باز بیش از آنکه به فناوری ربط داشته باشد به کسب و کار بانک مربوط است؛ یعنی اگر بخواهیم که بانکداری باز رونق پیدا کند و مسائل آن به خوبی دیده شود، باید بتوانیم تاثیر بانکداری باز را در کسب و کار بانک مشخص و ملموس کنیم و به مدیران ارشد بانکها نشان بدهیم که بانکداری باز چه تغییری در شیوه اداره بانکها و تجهیز منابع ایفا میکند.
فرامرزی: به تعبیر من بانکداری دیجیتال استفاده از فناوری برای انجام تراکنش ها به صورت END TO END است که یک سر آن نیاز مشتری است و لذا باید برای مشتری بهینه سازی Availability و Efficiency به همراه اطمینان از امنیت آشکار باشد و از سمت دیگر برای بانک نیز لزوما باید کاهش هزینه اجرا و همانند مشتری دردسترس بودن همراه با بهره وری و تضمین امنیت را شامل شود.
در حوزه بانکداری باز با توجه به حضور گسترده کسب و کارهای استارت آپی در طی سالهای اخیر باید با قدرت و با در نظرگرفتن موضوعات امنیتی پیش رفت چرا که در ذات API و با توجه به ساختار کارتی سیستم بانکی نا امنی وجود دارد و باید راهکاری برای آن در نظر گرفته شود. اساسا باید بحث بانکداری باز در لایه حساب مطرح باشد تا کارت.
اعتبار سنجی و متناسب سازی اعتبار با عملکرد مشتری در بانکداری باز از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است؛ بر همین اساس نیز در خارج از کشور اگر یک تراکنش اشتباه انجام شود، نمره اعتباری و سطح اعتباری مشتری در بخشهای دیگر حتی بیمه تحت تاثیر قرار میگیرد و همین مسئله باعث میشود تا افراد نتوانند با سوءاستفاده از ابزارهایی که در دست دارند نسبت به انجام تخلف اقدام کنند که در همین زمینه نیاز است تا هزینه تخلف افزایش یابد.
بانکداری باز موضوع جدیدی است و بر همین اساس نیز تبعات و ریسکهای زیادی را به دنبال دارد که باید ریسکها و تبعات را قبول و از این زیرساخت بهرهبرداری کرد.
مسئله راهاندازی بانکداری باز موضوع بسیار مهمی است، بانکها نمیتوانند خودشان زیرساخت بانکداری باز را راهاندازی کنند چرا که فکر بانکها صرفا در انجام چند عملیات اصلی است و نیاز است تا زیرساخت بانکداری باز با مشارکت شرکتهای همکار و تخصصی در این بخش ایجاد شود.
امنیت، مقوله بسیار مهمی تلقی میشود که در مذاکرات، بانکها تاکید بسیار زیادی به آن دارند اما از سویی به موضوع کارمزدخدمات توجه چندان زیادی وجود ندارد؛ بانک مرکزی باید به موضوع کارمزد خدمات بانکداری باز توجه داشته باشد چرا که خدمات حاصل از بانکداری باز را خدمات ارزش افزوده بانکی با همکاری فین تکها تشکیل میدهد و اهمیت بالایی در درآمد آینده سیستم بانکداری دارد.
فائز: در کشور ما، بحث امنیت سامانه ها، از اهمیت بالائی برخوردار است. عملکرد سوء استفاده کنندگان نوظهور از سیستم های بانکی که مصداق آن برداشت های غیر مجاز از حساب دارندگان کارت های بانکی است؛ باعث شده بانک ها ریسک ناامنی سرویس ها را نپذیرند. از سوی دیگر، سهولت استفاده از بانکداری باز، برای فراگیر شدن آن اهمیت زیادی دارد. لذا بسیار مهم است که بحث امنیت به گونه ای مورد توجه قرار گیرد که تجربه راحتی استفاده و جذابیت خدمات را برای کاربر تحت الشعاع قرار ندهد و تعادل خوبی بین این موضوعات برقرار شود.
اتصال سامانه های موجود بانکداری باز به یکدیگر موضوع بسیار مهمی است و باید در این زمینه وحدت رویه وجود داشته باشد تا در آینده مشکلی برای بانکها، نهادهای ثالث و مشتری نهائی ایجاد نشود. در کشور ما در حالیکه مسایل پایه ای بانکداری باز در بانکها به بلوغ نرسیده است؛ به یک پله بالاتر، یعنی اتصال سیستمهای متمرکز بانکداری باز (هاب) نگاه می کنیم. به نظر می رسد مناسب باشد هماهنگیهای لازم در این موارد، توسط نهاد بالا دستی و در سایه هدایت و نظارت رگولاتور حل و فصل شود.
شرایط نظام بانکی در کشور ما به گونه ای است که رگولاتور در آن نقش زیادی دارد. به استناد سیاست های قبلی بانک مرکزی در حوزه اعلام قوانین و الزامات، به نظر در زمینه بانکداری باز نیز شاهد ورود بانک مرکزی خواهیم بود. شاید در ابتدا امر به نظر برسد که این ورود، محدود کننده فعالیتهای بانکها و فینتکها باشد. ولی در بلند مدت منافع زیادی را به همراه خواهد داشت. نظام یکدست و استاندارد به همراه فعالیتهای هماهنگ بازیگران این عرصه، باعث خواهد شد استقرار و فراگیری بانکداری باز در شبکه بانکی کشور با سرعت بالائی صورت گیرد. مخصوصاً اگر نیم نگاهی هم به بحث اتصال سامانه های بانکداری باز به همدیگر داشته باشیم، بحث هماهنگی و حرکت استاندارد بیشتر هم معنی پیدا می کند. حضور نهادهای کمکی چابکتر در کنار بانک مرکزی برای تسریع این امور نیز قابل توصیه است.
فاطمی: اعتقاد دارم شرکتهای فینتک باید قابل شناسایی و رصد باشد و در عین حال شناسنامهدار باشد؛ ما زمانی میتوانیم در حوزه بانکداری باز انتظار داشته باشیم و برای بانک و مشتری ارزش افزوده حاصل شود که هوشمندی در سرویس به اندازه کافی رشد کرده باشد تا لازم نباشد که اطلاعات هویتی و رمز دریافت شود و صرفا به صورت هوشمند عملیات شناسایی و احراز هویت انجام شود و در عین حال نیز مخاطرات افزایش پیدا نکند این در حالی است که روشهای موجود صرفا مخاطرات را افزایش میدهد که باید برای آن راهکارهایی در نظر گرفت. بانکداری باز با احراز هویت هوشمند میتواند کمک بسیار بزرگی در سایه خدمات متنوع به نظام بانکی کند.
فرامرزی: یکی از موضوعاتی که به عنوان نمونه میشود روی آن مطالعه کرد چگونگی شهامت برخی بانک هاست در ارایه سرویس کارت به کارت از طریق API و حتی Web service به شرکت های غیر از PSP ها. این در حالی است که کلاهبرداران میتوانند با سوءاستفاده نسبت به تخلف اقدام کنند. اینکه یک بانک چگونه به این تصمیم رسیده میتواند آغاز مباحث بعدی باشد که همگی در حوزه مدیریت ریسک قراردارند. یعنی افزایش سطح سرویس و پذیرفتن بخشی از ریسک.
تغییر پارادایم ذهنی و تحول اندیشه مدیران تصمیم گیر در حوزه بانکداری یکی از نیازهای اصلی به منظور تحقق بانکداری باز به شمار میرود و از سویی دیگر مدیریت ریسک و امنیت از نیازهای زیرساخت بانکداری باز است که باید به صورت جدی پیگیری شود؛ تغییر نگاه تصمیم گیری مدیران باید در سطح بالای نظام بانکی صورت بگیرد تا مدیران توان ورود و ریسک در بخش امنیت و کارمزد را داشته باشند.
نامداری: یک اتفاق اشتباهی که در بانکداری باز در حال رخ دادن است خلط شدن عملیات کارت به کارت با مساله بانکداری باز است؛ اساسا کاری که با کارت و رمز دوم انجام میشود نمیتواند مصداق بانکداری باز باشد چون دادن OPEN API یعنی ایجاد توکن و دادن این توکن به شخص ثالث در حالیکه سرویسهای مبتنی بر کارت یعنی در اختیار گذاشتن شماره کارت و رمز دوم در اختیار شخص ثالث، این کار هیچ ربطی به بانکداری باز ندارد و اتفاقا امنیت سرویسهای کارتی به مراتب کمتر از سرویسهای بانکداری باز است.
در عین حال کارت به کارت به هیچ عنوان ارزش افزودهای ایجاد نمیکند چرا که به دلیل ریسکهای امنیتی انواع محدودیتها در این سرویس وجود دارد و امکان ایجاد ارزش افزودهای روی آن وجود ندارد اما به دلیل اینکه یک کارمزد حاضر و آماده روی آن وجود دارد عدهای دنبال چسباندن بانکداری باز به کارت به کارت هستند در حالی که در این کار نه نوآوری هست و نه توسعه کسب و کار.
در صورتی که بانکداری باز به معنای درست کلمه و با در نظر گرفتن استانداردها و ضوابط درست اجرایی و پیاده سازی شود اطمینان دارم که بانکداری باز از بسیاری از شیوههای رایج بانکداری در ایران امنتر است؛ مفهوم بانکداری باز با توکنایز کردن دسترسیها گره خورده اما در نظام بانکی فعلی ما همه چیز به رمز کارت گره خورده، فکر میکنم همه موافق هستند که امنیت تراکنشهای مبتنی بر توکن بیشتر از امنیت تراکنشهای مبتنی بر رمز کارت است.
اشکال دیگر خلط میان عملیات کارت به کارت و بانکداری باز این است که چون شیوه استفاده از کارت در ایران منحصر به فرد است و در هیچ جای دنیا این همه تسویه آنی آن هم روی کارت نقدی وجود ندارد طبیعتا استانداردهای فنی و چارچوبهای اجرایی خارجی و جا افتاده برای این نوع تراکنشها وجود ندارد و طبعا روالهای امنیتی ما برای کارت تا حدی من درآوردی است اما در زمینه بانکداری باز به دلیل اهمیت پیدا کردن حساب بانکی به جای کارت بانکی؛ انبوهی از استانداردها و ضوابط وجود دارد که میتوان به راحتی آنها را بومی کرد.
تجربه نشان میدهد مسیر رشد بانکداری باز در ایران ابتدا از مسیر بانکداری شرکتی میگذرد یعنی در کوتاه مدت بانکداری باز باید به جذب مشتریان شرکتی کمک کند و با ایجاد پیوند نرمافزاری بین سیستمهای بانک و سیستمهای مشتریان باعث شود هم پایبندی مشتری به بانک (Engagement) زیاد شود و هزینه ترک بانک برای او بالا برود و هم جذب منابع برای بانک اتفاق بیفتد. این اتفاق تضادی با اخذ درآمد کارمزدی ندارد چون هم بانک حاضر است این کارمزد را به مثابه حق بازاریابی بدهد و هم مشتریان هم عموما مشکلی با دادن کارمزد برای سرویس خوب ندارند. در بلندمدت بانکداری باز از طریق سرویسهای مبتنی بر O-Auth و ارائه سرویسهای ترکیبی با کسبوکارهای دیجیتال میتواند به سمت بانکداری خرد هم حرکت کند و از کاربر نهایی هم کارمزد بگیرد.
آمارها نشان میدهد کمتر از ۱۰ درصد تراکنشهای بانکداری باز از طریق فینتکها انجام میشود؛ شخصا ترجیح میدهم خدمات بانکداری باز برای فینتکها رایگان باشد و در عوض از شرکتهای جا افتاده کارمزد گرفته شود چرا که بازیگران کوچک و فینتکها نوآوری انجام میدهند و این مطلوبیت آنها است.
به باور من سه مانع عمده رشد بانکداری باز در ایران یکی تاثیر زیاد و مخرب کارت در عملیات بانکی و سایه انداختن الگوهای غلط نظام پرداخت کارتی بر بانکداری باز است، دومی آماده نبودن زیرساختهای سامانههای کربنکینگ بانکها و شرکتهای پشتیبانی کننده کربنکینگ و انحصارطلبی برخی از شرکتهای کربنکینگ است و سومی هم پارادایم ذهنی مدیران ارشد بانکی در چسبیدن به جذب منابع از طریق شیوههای سنتی و جدی نگرفتن تغییر انتظارات مشتریان است که باعث شده صرفا به رسوب منابع آن هم از طریق دادن سود یا تسهیلات توجه داشته باشند.
اینالوئی: با عملیاتی شدن بانکداری باز مفهوم شعب بانک تغییر میکند و شعبه بانک به محلی تبدیل میشود که چند دستگاه خدمات را به صورت الکترونیکی ارائه میکنند؛ اعتقاد دارم بانکداری باز در لایه بانکداری خرد در ایران نسبت به استفاده از بانکداری باز در بانکداری شرکتی موفق ترخواهد بود.
قانون گذار باید در حد قوانین و مقررات به حوزه بانکداری باز ورود داشته باشد و در صورتی که بیش از حد وارد مقوله بانکداری باز شود، وضعیت بدترخواهد شد و صرفا رگولاتور باید در حوزه قانون گذاری کلان فعالیت داشته باشد.
در بحث مجوز برای فعالیت فین تکها، بانک مرکزی باید قبول مسئولیت داشته باشد و به فینتکهای دارای استانداردهای لازم مجوز ارائه کند و شناسنامه کسب کنند همانطور که شرکتهای پرداخت الکترونیک خود را در بانک مرکزی ثبت میکنند.
با توجه به این که ممکن بود شرکت پرداخت الکترونیک یا فین تک نسبت به ذخیره سازی اطلاعات کارت اقدام نماید ما الزاماتی را در بانک در نظر گرفتیم که از جمله آنها باید به انجام عملیات تطابق شماره موبایل، اخذ شماره آدرس آی پی و تست نرم افزار از سوی بانک اشاره داشت چرا که بانک مرکزی در این بخش سلب مسئولیت کرده و تمامی مسئولیت را به عهده بانک گذاشته است.
با ارائه سرویس کارت به کارت به کسب و کارهای دیگر، سرویس گسترش پیدا کرده و در صورتی که از سرویس کارت به کارت بانک در ERP استفاده شده باشد، برای بانک بسیار مفید خواهد بود اما اگر در یک اپلیکیشن مانند موبایل بانک خود بانک عامل استفاده شده باشد، سودی برای بانک ندارد.
تغییر فرهنگ بسیار سخت است اما ضروری به شمار میرود؛ در نهایت بانکداری به سمت بانک بدون شعبه حرکت میکند و باید فرهنگ مدیران و مشتریان بانکی تغییر پیدا کند تا بانکداری باز محقق شود.
مدلهای حرکت بانکهای کوچک و بزرگ به سمت بانکداری باز با یکدیگر کاملا متفاوت است اما این در حالی است که تمامی بانکهای کشور در حال حرکت در یک مسیر هستند و بانکهای بزرگ در مسیر اشتباه قرار دارند که باعث میشود تا میلیاردها تومان هزینه برای پیاده سازی بانکداری باز به دلیل انتخاب مسیر اشتباه از بین برود.
فائز: در حوزه خدمات بانکی، نوآوری در ارائه سرویسهای متعارف از امکان افتتاح حساب ها تا کانال های دسترسی، تقریباً متوقف است و من هم مثل آقای اینالوئی معتقدم تفاوت چندانی بین شعب بانکها مشاهده نمیشود. بعد از این، تمرکز نوآوری، عمدتاً بر روی قابلیتهای دیجیتال متمرکز خواهد بود. در سیستم بانکداری باز قرار نیست همان خدمات شعبه را روی کانال جدید، به مردم ارائه شود بلکه نوع خدمات متفاوت خواهد بود. در حقیقت فینتک@ها و سایر نهادهای ثالث، در نقش همکار بانکها، با استفاده از خدمات استاندارد و پایه سیستم بانکی، نسبت به تولید خدمات متنوع ارزش افزوده اقدام میکنند.
همه بازیگران در اکوسیستم بانکداری باز، از بازی جدید منتفع خواهند شد. مشتری بانکی میتواند در سطحی بسیار وسیعتر از کانالهای موجود بانکی، خدمات مالی مورد نیاز خود را روی نرم افزارهای متعدد و متنوع در دسترس داشته باشد. فینتکها و سایر نهادهای ثالث میتوانند نرم افزارها و محصولات خود را با قابلیتهای بانکی یکپارچه سازی کرده، مشتری بیشتری را با تجربه بهتری جذب کنند. بانکها منابع درآمدی جدیدی پیدا می کنند و امکان جذب مشتریان جدید برایشان فراهم میشود و نهایتا فضای نوآوری در صنعت بانکی کشور پر رونق تر می شود.
نامداری: به باور من بحث بانکداری باز بیش از آنکه به فناوری ربط داشته باشد به کسب و کار بانک مربوط است؛ یعنی اگر بخواهیم که بانکداری باز رونق پیدا کند و مسائل آن به خوبی دیده شود، باید بتوانیم تاثیر بانکداری باز را در کسب و کار بانک مشخص و ملموس کنیم و به مدیران ارشد بانکها نشان بدهیم که بانکداری باز چه تغییری در شیوه اداره بانکها و تجهیز منابع ایفا میکند.
در حوزه کارمزد، گمان نمیکنم مساله خیلی دشوار باشد حداقل تجربه ما در فینوتک نشان میدهد میشود کارمزد گرفت و مشتری هم مخالفتی ندارد اما یک نکته مهم در حوزه کارمزد وجود دارد، اساسا بانکداری ایرانی برای درآمد کارمزدی شکل نگرفته و در بانکها همه به دنبال جذب منابع هستند و هنگامی که بیش از ۹۰ درصد منابع بانکها را کمتر از یک درصد مشتریان تامین میکنند طبیعی است که در بانک کسی دنبال کارمزد سرویس نیست. اینکه چرا اینطور است بحث مفصل جداگانهای میخواهد اما به هر حال کارمزد در بانک ها نه مانع است نه مزیت، به همین دلیل تاکید میکنم بانکداری باز باید تاثیرش را در بانکداری شرکتی که جذب منابع هم به دنبال دارد اثبات کند.
"دومین میزگرد بانکداری باز فرصتها و چالشها" با موضوعیت مباحث مربوط به جزییات بانکداری باز بزودی توسط باشگاه دیجیتال منتشر میشود.